به گزارش وبلاگستان مشرق، نويسنده وبلاگ "نگراني" در جديدترين مطلب اين وبلاگ با اشاره به بازي تيم هاي استقلال و النصر عربستان که روز چهارشنبه در ورزشگاه آزادي برگزار مي شود، نوشت: سهشنبه با همه سختيها، پرچم بحرين را در ورزشگاه آزادي جلوي چشمان تيم سعودي به اهتزاز درآورديم، به ياد شهداي مظلوم بحرين. دوستان در نقد آنچه سهشنبه گذشته بر ما گذشت بسيار نوشتهاند؛ اما آنچه اکنون مهم است ديدار استقلال النصر عربستان است و نحوه حضور ما در آن.
در اين ديدار هم بايد همچون بازي پرسپوليس قرارها در درب شرقي باشد، چون آنجا است که رويروي دوربينهاست. در ديدار قبل ما در سکوهاي 23 و 24 بوديم و با تماشاگران و ليدرهاي پرسپوليس که بالاتر از ما در آن سکوها نشسته بودند، برخورد به وجود آمد؛ که اصلاً خوشايند نبود.
ابتدا توضيحي درباره تفاوت سکوهاي تماشاگران استقلال و پرسپوليس: سمت شمال استاديوم(همان طرفي که نيرويانتظامي ما را پس از بلند کردن از سکوهاي 23 و 24 برد) مربوط به پرسپوليسهاست و جنوب مال استقلاليهاست؛ و محل جدا شدن آنها، محل نردههاست يعني بين سکوهاي 22 و 21؛ اما اين قاعده مربوط به بازيهاي رودرروي دو تيم است و نه ديگر بازيها.
روبروي جايگاه (سکوهاي 21، 22، 23) به خاطر ديد خوبي که دارند، در غير بازيهاي داربي از سوي طرفداران هر دو تيم پر ميشود؛ هر چند قاعده بازي داربي باعث ميشود تماشچيان پرسپوليس بيشتر در سمت شمال ميلههاي جداکننده (سکوهاي 22 و 23) بنشينند و استقلاليها در سمت جنوب آن (سکوهاي 21 و 22)
اما به هر حال در بازي استقلال با النصر تماشاگران و ليدرهاي استقلال در سکوهاي 22 و 23 خواهند بود و احتمالاً آن برخوردها دوباره پيش آيد؛ پس بهتر است ما سکوي 24 به بعد را انتخاب کنيم تا باز آن برخوردها جلوگيري کنيم.
اما نکته ديگري نيز وجود دارد؛ ديدار استقلال النصر خيلي حساستر از بازي پرسپوليس الاتحاد است. اگر استقلال با نتيجهاي بهتر 2-1 النصر را ببرد، صعود خواهد کرد و النصر حذف خواهد شد؛ يعني نتايجي مثل 1-0، 2-0،3-1 و... (چون بازي رفت در عربستان را استقلال 1-2 باخته اگر مثلا در تهران 3-2 ببره به خاطر اينکه النصر گل زده بيشتري در خانه حريف دارد، صعود خواهد کرد) حتي نتيجه 2-1 نيز باعث حذف استقلال ميشود چون تفاضل گل النصر بهتر است.
اين بازي بر خلاف بازي هفته گذشته، بازي مرگ و زندگي است؛ از اين رو قطعاً حداقل سه برابر تماشاچيان بازي پرسپوليس جمعيت خواهد آمد. پس بايد براي جلوگيري از برخورد با تماشاگران استقلال و داشتن سکوي مناسب، زودتر از هفته پيش به ورزشگاه برويم و با هماهنگي بيشتر جلوي درب ورزشگاه فرصتسوزي نکنيم.
نکته ديگر اين است که به خاطر مسقف بودن بالاي هر سکو، صداهاي آنجا انعکاس بيشتري دارد. پس در هر شرايط بايد يک جايگاه را به طور کامل در اختيار بگيريم؛ و شايد قشنگ باشد که يک پرچم ايران بزرگ را در ابتداي بازي از بالا تا پايين سکو به حرکت درآوريم. پرچم کشورمان را کاري نخواهند داشت و اين پرچم نيز خود پيامهاي زيادي دارد. (اگر ديگر پرچمهايمان را بگيرند، کاري به اين يکي ندارند)
اما نکته منفي بازي هفته گذشته، برخوردهاي ما با هواداران پرسپوليس بود؛ ما بايد کاري کنيم که آنها با ما همراه شوند؛ پس بهتر است دم درب پرچم استقلال را بخريم و پرچمهاي آبي هم در ميانمان باشد و در شعارها تا جاي ممکن با آنها هماهنگ باشيم؛ تا آنها نيز در شعارها با ما هماهنگ شوند. و اگر در شعارهاي عليه آلسعود هماهنگ نبودند، حداقل در شعارهاي "يا زهرا" و "يا علي" هماهنگ باشند. اين بار بر خلاف هفته پيش ديگر يک دست لباسهاي مشکي تنمان نيست، بهتر است در ميان لباسها اگر لباسي آبي رنگ داشتيم، آن را براي بازي انتخاب کنيم تا مانند هفته گذشته تافته جدابافته از تماشاگران به نظر نرسيم.
شعار "يا زهرا" و "يا علي" شعارهايي بود که ما سهشنبه فراموش کرديم؛ حتي ليدرها در ابتداي بازي چندبار آن را سردادند تا ما شعار عليه آلسعود ندهيم. ليدرهايمان بايد شعار خاصي در اطراف داده نميشود بگويد: "يک دو سه" و بالاي سکو بگويند "يازهرا" و اين کار را تکرار کند؛ دفعات بعد افراد پايين سکو نيز متوجه ميشوند و براي ديگر شعارها نيز ميتوان اينگونه کل سکو را هماهنگ کرد. (از بالا به پايين)
به نظرم يکي از اشتاباهاتمان در ديدار پرسپوليس اين بود برخي استاديوم را با هيئت اشتباه گرفتند؛ هروله کردن با ذکر حيدر حيدر خوبه اما به درد استاديوم نميخوره؛ يکي از دلايل همراه نشدن تماشاچيان پرسپوليس با ما شايد همين کارها بود.
و بايد قبل بازي دو يا سه نفر هماهنگ کننده داشته باشيم، و دو يا سه نفر ليدر. هماهنگکنندهها افرادي هستند که ديگران آنها را قبول دارند و ليدرها توانايي هماهنگ کردن شعارها را دارند.
در اين ميان دوستان لطفاً همچون بازي قبل پرشور به ورزشگاه بيايند (و اگر آمدند تا آخرش بمانند) و ديگر دوستاني که نيامدند خواهشاً برادران خود را در چنين ميدانهايي تنها نگذارند؛ بالاخره نبايد همه احساس مسئوليت کنند؟